دوشنبه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۹

گفتاري از شهيد بهشتي درباره محيط پيدايش اسلام در مصر

اين مطلب از كتاب " محيط پيدايش اسلام‌ " از آثار شهيد بهشتي انتخاب شده است. 
شيوه حكومت در مصر
حكومت اوليه در مصر به وسيله وزراء اداره مي شد، و در آن حكومت مركزي و پادشاه وجود داشته است. پادشاه خدا شناخته مي شد. خدايي كه در هيئت بشر خود را نشان داده و مردم خود را بندگان اين خدا تلقي مي كرده اند. البته خدا منحصر به شاه نبوده ، براي اينكه خدايان زيادي در مصر وجود داشته اند. خداي مرگ، خداي زندگي و...
قوانين ، سنن و مذهب
در مصر ، شاه خدا مآب بوده و نه قوانين عدل و داد. از جمله سنت هاي مصر قديم كه براي ما عجيب مي باشد، مباح شمرده شدن ازدواج با اقارب و خويشاوندان نزديك و حتي ازدواج خواهر و برادر است. مذهب رايج در مصر، بت پرستي بوده است. تربيت انحرافي مردم مصر آن ها را آماده پذيرش بت پرستي نموده بود. در زمان فراعنه دو نفر از فرعون هاي مصر مي خواستند يكتا پرستي (آتون) را در مصر ترويج كنندولي كاري از پيش نبردند. در قرن سوم كه كم و بيش آيين مسيحيت در مصر نفوذ كرد در مكتب اسكندريه، مساله "تثليت" مسيحيت شكل مي گيرد. حتي مسيحيت وقتي داخل مصر مي شود رنگ شرك و تثليت را كه قبلا در آنجا وجود داشته به خود مي گيرد.
 حكومت در مصر باستان
مصر در حدود يك قرن به وسيله ايرانيان اداره شده است، يعني داريوش و خشايارشا مصر را فتح كردند و آن را اداره مي كردند. سپس مصر به وسيله يونانيان و اسكندر مقدوني فتح شد.  بعد از مرگ اسكندر، بطلميوس بر مصر فرامانروايي كرد. در زمان انوشيروان ، مصر در حدود ده سال به وسيله ايران اداره مي شد. در تمام مدت كه كشورگشايان آن روز دنيا از قبيل ايران، يونان و روم، مصر را تسخير كردند هيچ كدام نفوذي مشابه نفوذ اسلام و اعراب در آن ديار به دست نياوردند. اين نكته مهم است كه چگونه اسلام در منطقه هاي نفوذ خود و از جمله در مصر تا اين مقدار اثر كرده است. در موقع آمدن مسلمان ها به مصر، مذهب رايج در شمال مصر تا حدود زيادي مسيحيت و در قسمت جنوبي بت پرستي و احيانا مسيحيت و مختصري هم دين يهود بوده است.
بر روي هم در مصر يك دين واحد مقارن ظهور اسلام وجود نداشته است. در زماني كه پيغمبر اكرم (ص) ، به ترويج اسلام در عربستان دست زد، در مصر فرمانداراني بر سر كار بودند كه يكي از آنها " مقوقس " بود كه پيامبر اكرم نامه اي را در سال ششم هجرت به او نوشت.
از نظر زندگي مردم در مصر آن زمان ، هنوز ريشه هاي بت پرستي حكومت مي كرده است و فرعون هاي مصري با هر نوع فكر يكتا پرستي مبارزه مي كردند. مصر كاملا فئوداليست بوده و حتي بعضي از شهرها تا آخر به دست همان خان هاي محلي اداره مي شد. شكل بردگي در مصر جزو خشن ترين شكل هاي بردگي در آن دوران است.
با آمدن اسلام در مصر، به جز همه جانبه بودن تعاليم اسلام هيچ چيز ديگري نمي تواند ضامن پيشرفت در مصر باشد. حتي نويسندگان دايره المعارف درباره مصر مي نويسند كه مسيحيان مصر نيز از آمدن سپاهيان اسلام استقبال مي كردند.

سه‌شنبه، بهمن ۱۲، ۱۳۸۹

مهمترین ویژگی ها در سیره عملی آیت الله دکتر بهشتی

مقاله زیر از دکتر کیومرث اشتریان از مجموعه مقالات شناخت اندیشه های اجتماعی شهید دکتر بهشتی آورده شده است.
بهشتی شخصیتی موسس و نهادگرا است. او در جامعه ای همچون ایران که اشتهار به فرد محوری و تکروی دارد، در عمل اجتماعی سیاسی خویش از اقدامات فردی، محدود و تکروانه حذر می کند ، اولویتی خاص برای ایجاد نهاده های کوچک و بزرگ در عمل سیاسی اجتماعی خویش قایل است، این نهاده ها در بستر زمان رشد می کنند و با وصل شدن به کار ویژه های اجتماعی راه خود را مستقل از افراد تشکیل دهنده آن ادامه خواهند داد. اما گرایش به موسسه و نهاد در نزد وی، بی مبنا و فارغ از نظریه پردازی نیست. عمل اجتماعی و سیاسی بدون داشتن چارچوب های نظری به نوعی سرگردانی و انفعال در عمل اجتماعی و سیاسی می انجامد.
تحلیل نظری از ساده ترین شکل یعنی تحلیل توجیهی تا ایدئولوژی و در سطحی کلان نظریه پردازی متغییر است. مرحوم بهشتی به این تحلیل ها پایبند است. از طرح های علمی موسسه تحقیقات اسلامی گرفته تا دستاوردهای تحلیل های نظری ایشان در " مواضع ما" نشان دهنده آن است که وی اهمیتی خاص برای نظریه پردازی در عمل اجتماعی قایل است.
روندی که دکتر بهشتی در پی ایدئولوژ ی های حزبی  گرفت بیشتر از صبغه فرهنگی برخوردار است. این روش آنگاه اهمیت می یابد که توجه داشته باشیم جامعه ایران در سالهای دهه سی- چهل و پنجاه از فقر تحصیلی رنج می برد.فقدان بنیان های فرهنگی تحصیلی در جوامع معمولا حرکت های کور و گاه تروریستی در عمل سیاسی را تشدید می کند. در چنین فضای سطحی از سیاست ورزی است که اقدام مرحوم بهشتی در سازندگی سیاسی کشور مطابق با الگوهای رایج دمکراتیک بین المللی یعنی تاسیس یک حزب از سوی شمار قابل توجهی از گروههای سیاسی که تشکل و گروه سیاسی را بصورت سنتی فقط در خدمت تخریب، تنازع، مبارزه و نه سازندگی ، تعامل و مدنیت سیاسی می دیدند قابل تحمل و شاید اساسا قابل فهم نبود. تفاوت تحزب بهشتی با تشکل و سازماندهی بسیاری از گروه های سیاسی در ابتدای پیروزی انقلاب نیز در همین نکته نهفته است. زندگی سیاسی اجتماعی مرحوم بهشتی، آمیخته با فعالیت فرهنگی علمی است. در همان زمان نیز به دور از شعارهای گنگ و مبهم ، کلی و ایدئولوژیک رایج سازمان های سیاسی ، درباره بانک داری بیمه و اموری از این قبیل می اندیشد، تحقیق می کند و می نویسد.
 در این شرایط سیاسی مرحوم بهشتی سعی در بنیان گذاری یک زندگی سیاسی طبیعی دارد و حتی الامکان از گرایش های متفاوت سیاسی دعوت به عمل می آورد. وی با رهیافتی فرهنگی و با دیدگاهی واقع بینانه از قدرت سیاسی، گرایش های مختلف را به مشارکت در قدرت دعوت کرد. از حبیب الله عسگر اولادی و اکبر پرورش تا میر حسین موسوی و حبیب الله پیمان را به حزب جمهوری اسلامی دعوت کرده بود.
اما جامعه سیاسی ایران پس از انقلاب جامعه ای بسیار کم تجربه در سیاست و بویژه در اداره امور عمومی است، بدبینی ها و خوش بینی های افراطی نسبت به افراد رایج است و برداشتهای ساده و سطحی از روش حکومت در جریان است. فقدان مدنیت و تربیت سیاسی در بین گروه های سیاسی به ارث رسیده از مارکسیسم لنیسیم مائوئیسم از سویی و فرهنگ استبدادی شاهنشاهی از سوی دیگر از اصلی ترین عواملی بود که آنها را به مخالفت با دکتر بهشتی و ترور ایشان کشاند.